کد مطلب:315905 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:172

مولودیه از سید عبدالحسین رضایی
خلف علی شیر خدا



افسر ارشد شاه شهدا می آید

خلف پاك علی شیر خدا می آید



یكه تاز سپه كرب و بلا می آید

یل مردافكن و انسان وفا می آید



چشم حق بین علی شیر خدا روشن شد

خانه فاطمه ام البنین گلشن شد



میر و سردار و علمدار سپاه آمده است

روی چون پاره تابنده ماه آمده است



بر حسین بن علی پشت و پناه آمده است

عبد شایسته ی درگاه اله آمده است



دلش همچون دل شیر و رخ او بدر تمام

بوی خون می رسد از زندگی او به مشام



[ صفحه 226]



به ولی شیر خدا شیر نری داده خدا

فاطمه ام البنین را پسری داده خدا



پسر شیردل و با جگری داده خدا

به گلستان امامت ثمری داده خدا



چه پسر نیست همانند وی اندر عربش

كه بود ماه بنی هاشمی او را لقبش



قدرت و قوت زانوی حسین پیدا شد

مرد و فرمانده ی نیروی حسین پیدا شد



قوت تازه به بازوی حسین پیدا شد

آنكه خویش همه چون خوی حسین پیدا شد



مرد رزمنده و جنگنده ی پیكار رسید

به حسین بن علی میر علمدار رسید



آنكه تسلیم نگردد به خسان این باشد

تن به ذلت ندهد هیچ زمان این باشد



آنكه خشمش بدرد، خط امان این باشد

خصم گردد جگرش آب! از آن این باشد



علی از بهر حسین این پسر اندوخته است

جامه ی مرگ و شهادت به تنش دوخته است



مادرش داد چو قنداقه ی او بر پدرش

مرتضی بوسه زد آنگاه به دست پسرش



[ صفحه 227]



اشك جاری شدی چون سیل ز چشمان ترش

كرد از قصه عاشور حسین با خبرش



مادرش گفت چه عیبی است در این دست پسر

كه به جان و دل تو یكسره انداخت شرر



گفت آری برود در سفر كرب و بلا

شود ای ام بنین از تنش این دست جدا



قامت سرو حسینم شود از غصه دو تا

می شود بر تن او پیرهن صبر قبا



مادرش ام بنین گشت از این غصه كباب

اشك از دیده روان گشت بسان سیلاب



كربلا آمد و عباس علمداری كرد

پسر فاطمه را از دل و جان یاری كرد



تا سحر از حرم شاه پرستاری كرد

از تمام حرم او رفع گرفتاری كرد



تا به جایی كه دو دست از بدنش گشت جدا

ای «رضایی» دگر این قصه بیا ترك نما [1] .


[1] چهره هاي گلگون، ص 113 - 116.